دنیای نجوم آموزش قدم به قدم نجوم
| ||
کهکشانی که به شکل بیضی دیده می شود. کوچکترین وبزرگترین کهکشانهای عالم بیضوی هستند.عموما"از ستارگان پیر تشکیل شده دارای توده های گازی برای تولید ستاره های جدید نیستند و از لحاظ تعداد رایجترین کهکشانهای کیهان هستند(60 درصد کل کهکشانها). مطالعات دینامیکی نشان میدهند که اغلب آنهادارای سه محور میباشند واندازه هر کدام از محورها نیز متفاوت است بنابراین شکلخاص آنها انعکاسی از مدار ستارگان آن می باشد نه ناشی از یک حرکت واحد.در رده بندی کهکشانی هابل کهکشانهای بیضوی باتوجه به درجه بیضی بودنشان از کلاس E0برای کهکشانهای با شکل دایروی تا کلاس E7 برای کهکشانهای بسیار کشیده تعریف می شوند.متاسفانه تعیین شکل واقعی سه بعدی یک کهکشان بیضوی ناممکن است.برای درک شکل واقعی یک کهکشان بیضوی باید یک بار چرخش حول آن انجام داد که البته نشدنی است. این کهکشانها دارای گستره وسیعی از اندازه ودرخشندگی را شامل می شوند از کهکشانهای کوتوله با 10 میلیون ستاره یا کمتر گرفته تا کهکشانهای بزرگ با 10 میلیون میلیون ستاره، گاز درون این کهکشانها بسیار گرم وپخش است. ستاره های درون این کهکشانها نیز سالخورده بوده واز جمعیت II هستند. این کهکشانها بر خلاف کهکشانهای مارپیچی دوران سریع ندارند. عقیده بر این است که کهکشان های بیضوی در نتیجه برخورد دو کهکشان مارپیچی بوجود می آیند.کهکشانهای بیضوی در خوشه های غنی زیادند. معمولا" در نزدیکی مرکز خوشه های غنی کهکشان بیضوی غول آسایی قرار دارد که در اثر بلع کهکشانی بدفعات تورم فزاینده ای پیدا کرده است . منبع : http://www.haftaseman.ir [ جمعه 97/7/13 ] [ 10:55 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
یک کهکشان مارپیچی میلهای دارای یک هسته برآمدگی مرکزی کشیده شده و میله ای شکل است. همزمان با چرخش هسته اینطور به نظر میرسد که در هر سوی هسته یک بازو نیز میچرخد. برخی ستاره شناسان عقیده دارند کهکشان راه شیری نیز یک کهکشان مارپیچی میلهای است. شکل کهکشانهای مارپیچی و کهکشان های مارپیچی میله ای متغیر است. از کهکشانهای با برآمدگیهای مرکزی بزرگ با بازوهای نه چندان بهم پیوسته تا کهکشانهای با برآمدگیهای مرکزی کوچک و بازوهای آزاد. گرچه کهکشانهای مارپیچی و مارپیچی میلهای پیش از این به عنوان دو نوع کهکشان متفاوت طبقه بندی میشدند، ولی امروزه ستاره شناسان آنها را مشابه میدانند. منبع : www.tarafdari.com [ جمعه 97/7/13 ] [ 4:23 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
کهکشان های مارپیچی دارای بازوهایی هستند که شکلی مارپیچی در اطراف بر آمدگی مرکزی یا هسته ، قرصی ایجاد میکنند که چرخش هسته باچرخش بازوهای آن همراه میشود. جوانترین ستاره های کهکشان های مارپیچی در بازوهای کم توده یافت میشوند و ستاره های کهن اکثرا در هسته متراکم قرار دارند. کهنترین ستاره ها در هاله های کروی پراکنده قرار دارند و اطراف قرص کهکشانی را فرا گرفتهاند. بازوهای مذکور همچنین دارای غبار و گاز فراوانی هستند که منجر به تشکیل ستار ههای جدید میشود. منبع : www.tarafdari.com [ جمعه 97/7/13 ] [ 4:13 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
کهکشان های ناهمگون یا بی قاعده هیچ شکل یا ساختار سامان مندی ندارند، آنها دارای جرم بیشتری از کهکشان های دیگر هستند و بیشتر ستاره های موجود در آن ها دارای طول عمر کم و درخشان می باشند. با وجود اینکه بسیاری از کهکشانهای ناهمگون در بر گیرنده نواحی تابان گازی هستند که ستاره ها در آنها ساخته میشوند، بیشتر گاز میان ستاره ای کهکشان ها بایستی فشرده شوند تا ستاره های تازهای بسازند. نزدیک به پنج درصد از هزار کهکشان درخشان را کهکشان های ناهمگون تشکیل میدهند. این در حالی است که یک چهارم کهکشان های شناخته شده نیز کهکشانهای ناهمگون هستند. منبع : www.tarafdari.com [ جمعه 97/7/13 ] [ 3:30 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
کهکشان به مجموعه ای متشکل از ستاره ها،بقایای ستاره ها،گازها و گرد و غبار های میان ستاره ای و ماده تاریک گفته می شود که با نیروی گرانش کنار هم نگاه داشته شدهاند. کوچک ترین کهکشان ها دارای پهنایی برابر با چند صدسال نوری، شامل نزدیک به 10 میلیون ستاره هستند. بزرگ ترین کهکشان ها تا 3 میلیون سال نوری پهنا دارند و شامل بیش از 100/000میلیارد ستاره هستند. اشکال کهکشان ها بر اساس شیوه ای طبقه بندی میشود که طبق شیوه طبقه بندی ستاره شناس آمریکایی، ادوین هابلشکل یافته است. انواع کهکشان : 1 - کهکشان نامنظم 2 - کهکشان های مار پیچی 3 - کهکشان مارپیچی میله ای 4 - کهکشان های بیضوی 5 - کهکشان راه شیری منبع : www.tarafdari.com [ جمعه 97/7/13 ] [ 3:18 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
تیر : قمر ندارد . ناهید : قمر ندارد . زمین : (2 قمر) ماه - 2016 Ho3 ( به تازگی کشف شده است ) . مریخ : (2 قمر) فوبوس - دیموس . مشتری : (76 ماه ) هرسی - اروپا - آیو - گانیمد - کالیستو - آدرستا - آمالتیا - تبه - تمیتسو - لدا - هیمالیا -لیسیتئا - الارا - اس200جی11 -کارپو - اس/2003 جی 12- یوپوریه - اس2003 جی3 -اس2003جی18 - اس2003جی18 - تلکسینوئه - ائونته- هلیکه - ارتوزیه - یوکاسته - اس2003جی16 - پراکسیدیک - هارپلیک -منمه - هرمیپه - تیون - انانکه - اس2003جی17 - آیتنه - کاله - تایگت - اس 2003/جی 19 - چالدن - اس2003جی15 - اس2003جی10 - اس2003جی23 - Erinome - آئوده - کالیچور - Kalyke - کارم - کالریه - یریدوم - پاسیتئی - سیلن - ایوکلاد - اس/2003 جی 4 - پاسیفائه - هگومون -آرچه- ایزونون- اس2003 جی9 - اس2003 جی5 - سینوپه - اسپوندا - آتونن - کره - مگاکلیت - اس2003 جی2 -اس/2003 جی 5 . زحل : (42 ماه) انسلادوس - تتیس - تیتان - جانوس - دیونه - رئا - میماس -هیپرون - یاپتوس - اپیمتئوس - اسکول - اطلس - البیاریکس - بستله - بوین - پالیاک - پان - پاندورا - پرومته - پولیدئوکس - تارکک -تارووس -تلستو -تیتان - ثریمر - جانوس- دفنیس -سیارناک -فارباوتی- فوبه - فورنیات-کالیپسو - کیویاک - گریپ- ماهک- موندیلوری - میماس -ناروی - هاتی - هایپریون - هلنه - هیروکین . اورانوس : (19 ماه) آریل - اوبرون - اومبریل - تیتانیا - میراندا - استفانو -افیلیا - بلیندا -بیانکا-پاک- پردیتا-پورشه - دزدیمونه- روزالیند - ژولیت - فرانسیسکو - کیوپید-کردیلیا - کریسدا . نپتون : (13 ماه) نیاد - تالسا - دیسپینا - گلتیا - لاریسا - پروتئوس - تریتون - نیرید -هلیمیدی - سیو - لیومیدیا - سمتی - نیسو . [ جمعه 97/7/13 ] [ 11:57 صبح ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
اورانوس هفتمین سیاره منظومه شمسی.بعد از زحل وقبل از نپتون قرار دارد. فقط نپتون فاصله بیشتری با خورشید دارد. اورانوس که دارای نام معادل فارسی یا عربی نیست دورترین سیاره ایست که می توان با چشم غیر مسلح آن را مشاهده نمود. میانگین فاصله این سیاره از خورشید 2.872.460.000 کیلومتر می باشد. این فاصله را با سرعت نور در مدت زمان 2 ساعت و 40 دقیقه می توان طی کرد. ( شعاع منظومه شمسی حدود 5 ساعت و سی دقیقه نوری می باشد). اورانوس یک غول بزرگ متشکل از مواد گازی و مایع می باشد. قطر استوایی آن حدود 51.118 کیلومتر یعنی بیش از 4 برابر قطر زمین است. سطح این سیاره پوشیده از ابرهای سبز-آبی، ساخته شده با کریستالهای ریز متان می باشد. کریستالها خارج از اتمسفر سیاره یخ زده اند. در اعماق این ابرهای قابل مشاهده، احتمالا ابرهای ضخیمی ساخته شده از آب مایع و کریستالهای یخ آمونیاک وجود دارند. در زیر این ابرها یعنی در عمق 7500 کیلومتری زیر ابرهای قابل رویت نیز، احتمال وجود اقیانوسی از آب مایع به همراه آمونیاک حل شده می باشد. در مرکز این سیاره ممکن است هسته ای سنگی، تقریبا به اندازه زمین وجود داشته باشد. بطور کلی:هسته این سیاره مانند بقیه سیارات گازی به شکل هسته ای از جنس صخره(Rock ) سپس لایه ای از هیدروژن فلزی مایع وسپس اقیانوسی از هیدروژن وهلیم مایع وآخر از همه جوی از هیدروژن وهلیم می باشد. دانشمندان در خصوص وجود هر گونه زیستی در این سیاره تردید دارند. پس از دوران باستان، اورانوس نخستین سیاره ای بود که انسان موفق به کشف آن شد. ستاره شناس بریتانیایی، ویلیام هرشل(William Herschel)، در سال 1781 موفق به کشف آن گردید. بیشتر دانش ما در باره این سیاره پس از پرواز سفینه آمریکایی ویجر2(Voyager 2) در ارتفاع 80.000 کیلومتری از ابرهای سطح این سیاره، در سال 1986، به دست آمد. اورانوس در مداری بیضی شکل به دور خورشید در گردش است. هر دور کامل این سیاره در مدار، 30.685 روز زمینی معادل تقریبا 84سال زمینی به طول می انجامد. اورانوس علاوه بر گردش انتقالی، گردش وضعی نیز دارد. قسمت داخلی سیاره (هسته و اقیانوس) در مدت 17 ساعت و 14 دقیقه یک دور کامل حول محور طولی گردش می کنند. البته قسمت اتمسفر سیاره بسیارسریعتر می چرخد. سریعترین بادهای سطح اورانوس که در دو سوم از ناحیه استوا تا قطب جنوب اندازه گیری شده اند با سرعت 720 کیلومتر در ساعت می وزند. بنابراین اتمسفر این منطقه در هر 14 ساعت یکبار گردش وضعی کامل دارد. محور دوران این سیاره به حدی انحراف دارد که تقریبا به صفحه مداری چسبیده است. این انحراف زاویه در بیشتر سیارات متجاوز از30 درجه نیست. برای مثال زاویه انحراف محور دوران زمین با صفحه مرجع یا صفحه مداری 5/23 درجه می باشد. اما در مورد اورانوس این زاویه انحراف معادل 98 درجه است. بسیاری از ستاره شناسان بر این باورند که برخورد جرمی تقریبا در ابعاد زمین با اورانوس، در اوایل دوران تشکیل سیاره، منجر به ایجاد چنین انحراف شدیدی شده است.جرم اورانوس 5/14 برابر جرم زمین و یک بیستم جرم بزرگترین سیاره منظومه شمسی یعنی مشتری می باشد. میانگین چگالی اورانوس 27/1 گرم در هر سانتیمتر مکعب یا 24/0 چگالی متوسط زمین است. این مقدار معادل 25/1 چگالی آب می باشد. نیروی گرانش این سیاره 90 درصد نیروی گرانش زمین است. به این معنا که اگر جسمی در زمین 100 گرم وزن داشته باشد در اورانوس 90 گرم وزن خواهد داشت.،حجم آن 52 برابرحجم زمین وبدلیل گازی بودن وچرخش سریع قطر استوایی آن در حدود 2 درصد بیشتر از قطر قطبی آن است. جو این سیاره ترکیبی از 83% هیدروژن، 15% هلیوم، 2% متان و مقدار کمی اتان و دیگر گازها می باشد. فشار اتمسفر در زیر لایه گازهای متان حدود 130 کیلوپاسکال، تقریبا 3/1 برابر فشار جوی سطح زمین است. ابرهای قابل مشاهده سطح اورانوس که به رنگ سبز -آبی ملایم می باشند همه سطح این سیاره را پوشانده اند. تصاویری از اورانوس که توسط ویجر 2 تهیه شدند و به کمک رایانه ها پردازش شده اند، نوارهای خیلی کمرنگی را در میان ابرها و به موازات استوا نشان می دهند. این نوارها از تجمع مه که به دلیل نفوذ پرتوی خورشید به درون گازهای متان ایجاد می شود، ناشی می گردند. به علاوه تعدادی لکه کوچک بر سطح سیاره به چشم می خورد. این لکه ها احتمالا توده های به شدت در حال چرخش گاز هستند که تداعی کننده گردبادهای شدید زمین می باشند. دمای اتمسفر 215- درجه سانتیگراد است. در درون سیاره این دما به سرعت افزایش می یابد و به 2300 درجه سانتیگراد در اقیانوس و 7000 درجه سانتیگراد در هسته سنگی می رسد. به نظر می آید که این سیاره بیشتر از دمایی که از خورشید دریافت می نماید، دفع حرارت می کند. از آنجائیکه زاویه انحراف اورانوس 98 درجه است، در طی سال قطبهای این سیاره بیش از استوای آن در معرض نور خورشید قرار دارند. با اینحال سیستم آب و هوا، گرما را در سراسر این سیاره به یک میزان توزیع می کند.
را در بین سالهای 1787 و 1948 کشف کردند. تصاویر تهیه شده توسط ویجر 2 در سالهای 1985 و 1986 ده قمر دیگر این سیاره را آشکار نمود. بعدها ستاره شناسان به کمک تلسکوپهای مستقر در زمین بقیه اقمار آنرا نیز کشف کردند. قمر میراندا (Miranda) که در بین پنج قمر اصلی اورانوس از همه کوچکتر است، مناطق مشخصی در سطح خود دارد که این مناطق در کل منظومه شمسی بی نظیرند. سه منطقه عجیب که به آنها آوید (ovoids) می گویند. هر آوید بین 200 تا 300 کیلومتر عرض دارد. قسمت بیرونی هر آوید شبیه به زمین مسابقات دو میدانیست با شیارهای موازی و دره هایی نیز در مرکز هر کدام از آویدها دیده می شود. در این قسمت دره ها و شیارها یکدیگر را قطع می کنند.
طولی سیاره زاویه 59 درجه می سازد. این میدان مغناطیسی انرژی زیادی را که بیشتر به شکل ذرات باردار الکترونها و پروتونها می باشد، به دام می اندازد. با حرکت این ذرات به عقب و جلوی قطبهای این میدان، امواج رادیویی به وجود می آید. ویجر 2 توانست این امواج را دریافت و شناسایی کند اما این امواج آنقدر قوی نیستند که از زمین نیز قابل ردیابی باشند
حلقه های اورانوس
اورانوس مانند سیاره زحل دارای حلقه می باشد البته این حلقه ها بسیار نازک و کم نور تر هستند.این سیستم حلقه ای در سال 1977 زمانی که سیاره اورانوس موجب اختفای یک ستاره شد ودانشمندان با هدف مطالعه جو سیاره در حال رصد آن بودند کشف گردید.در این زمان حدود 40 دقیقه قبل وبعد از اختفای نور ستاره ، نور آن ستاره چندین بار کم وزیاد شد. البته این حادثه بسیار نادر است ودر هر قرن چند بار بیشتر رخ نمی دهد.مشاهدات از زمین نشان می دهند این سیاره دارای 9 حلقه نازک است.حلقه های اصلی بر حسب افزایش شعاع دارای نامهای آلفا،بتا، گاما،دلتا واپسیلون (بزرگترین آنها)وحلقه های ضعیف تر دارای نامهای 4،5و6 و...می باشند که قطر آنها نیز بین 44000 تا51000 کیلومتر از مرکز سیاره متفاوت است. همه این حلقه ها درون حد روچه یعنی در فاصله کمتر از 62000 کیلومتر از مرکز سیاره قرار دارند.دو قمر کوردلیا و اوفلیا بعنوان دو قمر شفرد در شکل گیری و پایداری حلقه اپسیلون دارای نقش مهمی می باشند. دو عدد ازحلقه های اورانوس توسط فضاپیمای وییجر 2 در سال 1986 کشف شد. حلقه های اورانوس با سیاره زحل بسیار متفاوت است در حالیکه حلقه های زحل پهن و روشن هستند ونوارهای تاریکی بین آنها به چشم می خورد حلقه های اورانوس تیره، نازک ودارای فاصله زیادی بینشان هستند. عرض حلقه ها کمتر از 10کیلومتر است وفاصله بین آنها نیز بین چند صد کیلومتر تا یک هزار کیلومتر متغییر است.ضخامت حلقه های اورانوس مانند حلقه های زحل در حد چند ده متر است. چگالی ذرات در این حلقه همانند چگالی ذرات در حلقه ها A و B است . اندازه ذرات تشکیل دهنده این حلقه ها کمتر از اندازه ذرات تشکیل دهنده حلقه های زحل می باشد.اقمار نزدیک اورانوس دارای نقش مهمی در نحوه قرار گیری وشکل حلقه ها دارند. اختلاف دمای زیاد بین منبع گرمای درونی قوی نپتون و ابرهای مرتفع آن با دمای حدود منفی 162 درجه سلسیوس، احتمالا باعث بی ثباتیهای جوی می شود که عامل ایجاد تغییرات شدید آب و هوایی هستند. نپتون تاریخ بسیار جالبی دارد. اورانوس بود که ستاره شناسان را به نپتون کشانید. اورانوس، هفتمین سیاره از خورشید، همسایهی درونی نپتون است. منجم انگلیسی ویلیام هرشلو خواهرش کارولین در سال 1781، 55 سال قبل از اینکه نپتون تشخیص داده شود، اورانوس را یافتند. مدت کوتاهی پس از کشف، هرشل متوجه شد که مدار اورانوس با پیش بینیهای نظریه گرانش نیوتون مطابقت ندارد. با مطالعه اورانوس در سال 1821، منجم فرانسوی Alexis Bouvard بر این باور بود که سیارهی دیگری، این سیارهی غول پیکر را میکشد و حرکت آن را تغییر میدهد. 20 سال بعد، لو وریر (Urbain Le Verrier) فرانسوی و جان آدامز (John Couch Adams) انگلیسی که ریاضیدان و ستاره شناس بودند، مستقل از یکدیگر موقعیت سیاره مرموز را پیش بینی کردند با اندازه گیری اینکه چگونه گرانش یک جسم فرضی نامرئی میتواند به مسیر اورانوس تاثیر بگذارد. لو وریر یادداشتی را در قالب توضیحاتش در مورد مکان پیش بینی شدهی سیاره جدید به منجم آلمانی یوهان گرتفرید گاله Johann Gottfried Galle در رصدخانه برلین فرستاد. در طی دو شب در سال 1846، گاله نپتون را به عنوان یک سیاره شناسایی کرد و کمتر از یک درجه با محلی که لو وریر پیش بینی کرده بود تفاوت داشت. این کشف، موفقیت بزرگی برای نظریه گرانش نیوتون تلقی میشد.گالیله اولین فردی نبود که نپتون را دید. در دسامبر 1612، موقعی که گالیله مشتری و اقمارش را با تلسکوپ دستی خود رصد میکرد، نپتون را در دفترچهاش ثبت کرد ولی به عنوان یک ستاره. بیشتر از یک ماه بعد، در ژانویه 1613، او اشاره کرد که “ستاره” به نظر میرسد که نسبت به ستارههای دیگر نقل مکان کرده است. اما گالیله هیچ وقت نپتون را به عنوان سیاره شناسایی نکرد و ظاهرا رصدها را پیگیری نکرد، بنابراین او نتوانست با این کشف معروف شود. نپتون با چشم غیر مسلح قابل رویت نیست، ولی ممکن است در دوربین دوچشمی یا تلسکوپ کوچک دیده شود. منبع : http://www.haftaseman.ir [ چهارشنبه 97/5/31 ] [ 12:27 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
زُحَل یا کِیوان(Saturn)، پس از مشتری دومین سیاره? بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره نزدیک به خورشید است. زحل یک گلوله گازی غولپیکر است که با وجود حجم زیادش تنها 95 برابر زمین جرم دارد. چگالی این سیاره حدود یکهشتم زمین و کمتر از آب است. یک روز کامل در کیوان برابر 10 ساعت و 39 دقیقه در زمین و یک سال آن برابر 29?5 برابر سال زمین است. از آنجایی که مدار استوایی زحل تقریباً همانند زمین در 27 درجهاست، تغییرات زاویه سیاره نسبت به خورشید شبیه به زمین است و در این سیاره نیز همان چهار فصل مشاهده میشود. جرم سیاره زحل همانند مشتری از گاز است که بیشتر آن را هیدروژن تشکیل میدهد. میزان اندکی هلیوم و متان در ردههای بعدی گازهای تشکیلدهنده? سیاره قرار دارند. ویژگیهای فیزیکی
حلقه های زحل قطر اگر قطر خورشید را هم اندازه ارتفاع یک یخچال معمولی در نظر بگیریم، آن وقت زمین به اندازه یک سکه 5 ریالی میشود و یک توپ بسکتبال هم به جای زحل قرار میگیرد. قطر میانگین زحل 116?000 کیلومتر است. مدار روز یک روزِ زحلی (مدت زمان یک چرخش کامل سیاره به دور خودش) فقط 10/7 ساعت طول میکشد! این یعنی سرعت دوران زحل به دور خودش بسیار زیادتر از زمین است. در عوض یک سال در زحل یعنی مدت زمان گردش یک دور کامل آن به دور خورشید، 29 سال زمینی است. معادل 10?756 روز زمینی! جنس زحل یکی از سیارات غول پیکر گازی است، بدین معنی که این سیاره سطح جامد و مشخصی ندارد. از گاز ساخته شده، آن هم بیشتر از هیدروژن و هلیوم. جوّ هر چند که کل سیاره از گاز تشکیل شده است ولی باز بخشی به نام جوّ هم دارد که بیشترین گاز تشکیل دهنده جوّ آن هم هیدروژن و هلیوم است. قمرها زحل دارای 62 قمر کشف شده است. 53 تا از این قمرها کاملا شناختهشده و تأیید شده هستند؛ و 9 قمر دیگر در صف انتظار برای تأیید نهایی هستند. (البته تا زمان حاضر: 18 بهمن 1396) حلقهها زحل دارای فریبندهترین سیستم حلقهای در بین سیارات غولپیکر است. این حلقه که تجمعی است از تکهها و خردههای سنگ و یخ؛ از 7 حلقهای تشکیل شده که توسط تعدادی شکافِ بین آنها قابل تشخیص هستند. منبع : https://www.tarafdari.com [ سه شنبه 97/5/30 ] [ 11:29 عصر ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
مشتری بزرگ ترین سیاره منظومه شمسی است و از نظر فاصله از خورشید پنجمین سیاره منظومه شمسی است. نوارهایی که سراسر عرض های جغرافیایی مشتری را فراگرفته و نیز یک نقطه قرمز بزرگ که درواقع توفان است، اشکال برجسته مشتری را تشکیل می دهند. مشتری بیشتر از گاز تشکیل شده. این سیاره دو برابر گرمایی را که ازخورشید جذب می کند بازمی تاباند. مشتری همچنین یک حوزه مغناطیسی قوی دارد. هنگامی که از زمین به مشتری نگاه می کنیم، این سیاره روشن تر از بیشتر ستارگان به نظر می آید. اگر از زمین نگاه کنیم، مشتری معمولاً بعد از ناهید دومین سیاره درخشان آسمان است. مشتری یک توپ غول آسا از گاز، مایع با کمی (اگر نگوییم تقریباً هیچی) سطح خاکی است. به جایش سطح مشتری از ابرهای متراکم قرمز، قهوه ای، زرد، و سفید تشکیل شده. ابرها در مناطق روشنی به نام ناحیه (zone) قرار دارند و مناطق تاریک تر کمربندها هستند که به موازات استوا دور سیاره چرخیده اند. اندازه قطرمشتری 88846 مایل (142984 کیلومتر) است. این میزان بیش از 11 برابر قطر زمین و حدود یک دهم قطر خورشید است. یعنی بیش از 1000 تا زمین لازم است تا حجم این سیاره غول آسا را پرکند. همچنین اگر مشتری خالی بود تمام سیارات منظومه شمسی را می شد در آن جا داد. مشتری درمداری بیضی شکل که درجه بیضی بودن آن ملایم است به دور خورشید می گردد. سیاره گردش در یک مدار را در 4333 روز زمینی یا تقریباً 12 سال زمینی کامل می کند. هنگامی که مشتری دور خورشید می گردد، دور محورش هم می چرخد (محور خطی فرضی است که از مرکز مشتری عبور میکند).مشتری سریع تر از هر سیاره دیگری می چرخد. نه ساعت و 56 دقیقه طول می کشد تا مشتری یک بار دور محورش بچرخد. زمین 2 ساعت طولمیکشد تا دور محورش بچرخد. مشتری از گازها و مایعات تشکیل شده. بنابراین هنگامی که می چرخد همه بخش های آن دقیقاً با همان سرعت نمی چرخند.دانشمندان نمیتوانند سرعت چرخش داخل این سیاره غول آسارا مستقیماً اندازه گیری کنند. بنابراین سرعت را با اندازه گیری های غیر مستقیم محاسبه کرده اند. مشتری سنگین تر از همه سیارات منظومه شمسی است. جرم آن حدود 1.9x1027 کیلوگرم است. این مقدار 318 برابر جرم زمین است. اگرچه مشتری جرم زیادی دارد اما تراکمش پایین است. تراکم آن به طور متوسط 1.33 گرم بر سانتی متر مکعب است که کمی بیش از تراکم آب است. تراکم مشتری حدود یک چهارم تراکم زمین است. به خاطر تراکم پایین مشتری، ستاره شناسان عقیده دارند که این سیاره بیشتر از هیدروژن و هلیوم تشکیل شده است که سبک ترین عناصر هستند در حالی که زمین بیشتر از فلزات و سنگ تشکیل شده. ترکیب شیمیایی مشتری بیشتر به خورشید شبیه است تا به زمین. نیروی جاذبه در سطح مشتری بیش از 2.4 برابر قوی تر از نیروی جاذبه سطح زمین است. بنابراین شیئی با وزن 100 پوند (45 کیلوگرم) روی زمین وزنش در مشتری به 240 پوند (108.8 کیلوگرم) می رسد. دما در بالای ابرهای مشتری حدود 230- درجه فارنهایت (145- درجه سانتی گراد) است. اندازه گیری هایی که با ابزارهای زمینی و فضاپیماها انجام شده نشان می دهد که دمای مشتری در پایین ابرها افزایش می یابد و به 70 درجه فارنهایت یا 21 درجه سانتی گراد می رسد. نزدیک مرکز سیاره دما خیلی بالاتر می رود و به حدود 43000 درجه فارنهایت (24000 درجه سانتی گراد) می رسد.در 4.6 میلیارد سال پیش هنگامیکه مشتری تشکیل می شده گرمایی تولید کرده که هنوز در حال از دست دادن آن است. در آن زمان مشتری به همراه سایر سیارات و خورشید از ابر چرخانی از گاز و گرد و غبار تشکیل شدند. یعنی هنگامی که این مواد به هم فشرده می شدند تا خورشید و سیارات را تشکیل دهند، گرما تولید می شد. 4.6 میلیارد سال پیش،هنگامی که مشتری تشکیل می شد به قدری گرما تولید شده که هنوز مشتری دو برابر گرمایی را که هم اکنون از خورشید دریافت می کند را بازمیتاباند! ماه های مشتری مشتری 16 ماه دارد که از نظر اندازه دست کم 16 کیلومتر قطر دارند. ولی ماه های کوچک تر دیگری هم دارد. به این ترتیب جمع ماه های مشتری (آن طور که تاکنون شناخته شده) 39 عدد است. گالیله اولین کسی بود که در سال 1610 میلادی چهار تا از بزرگ ترین ماه های مشتری را کشف کرد. یو Io (از نظر فعالیت های آتشفشانی فعال است)، اروپا، گانیمد (بزرگ ترین ماه مشتری) و کالیستو بزرگترین ماه های مشتری هستند. حلقه های مشتری مشتری سه حلقه باریک و ضعیف در استوایش دارد. آنها خیلی ضعیف تر از حلقه های کیوان (زحل) هستند. حلقه های مشتری ظاهراً
بیشتر از ذرات گرد و غبار ریز تشکیل شده اند. حلقه اصلی حدود 20 مایل (30 کیلومتر) ضخامت دارد. این حلقه در مدار آمالته آ
(amalthea) به دور سیاره می چرخد. این حلقه ها به وسیله فضاپیمای وویجر1 در سال 1980 کشف شدند. آنها کمی از نوری که از
خورشید به آنها می رسد را بازمی تابانند. در سال 1993 سه ستاره شناس شهاب سنگی را در نزدیکی مشتری کشف کردند. شهاب
سنگ بعداً به نام دو ستاره شناسی که نام شومیکر داشتند و ستاره شناس دیگر یعنی لوی نامگذاری شد. این جرم در حال حرکت در
فضا شاید زمانی به طور مستقل دور خورشید می گشته اما به خاطر نیروی جاذبه مشتری به داخل مدار دور این سیاره کشیده شده.
موقعی که شهاب سنگ کشف شد،به 21 تکه شکسته شده بود. این شهاب سنگ شاید وقتی از
نزدیک مشتری عبور می کرده از هم پاشیده است. بر اساس محاسباتی که روی مسیر و سرعت شهاب سنگ انجام شد، پیش بینی شد که قطعات این شهاب سنگ در سال 1994 به جو مشتری برخورد کنند. در آن زمان ستاره شناسان همه تلسکوپ های اصلی روی زمین را به سمت مشتری چرخاندند تا زمان برخورد را پیش بینی و مشاهده کنند. دانشمندان همچنین باتلسکوپ قوی هابل که در مدار اطراف زمین است و فضاپیمای گالیله که در راه مشتری بود به مشاهده پرداختند. تکه ها به پشت مشتری برخورد کردند. اما چرخش سریع مشتری باعث شد که طرفی که مورد برخورد قرار گرفته بود، در کمتر از نیم ساعت به سمت زمین برگردد. دانشمندان حدس می زنند بزرگ ترین قطعهای که به مشتری برخورد کرد 0.3 تا 2.5 مایل (0.5 تا 4 کیلومتر) قطر داشته است. فضاپیمای گالیله که در 240 میلیون کیلومتری مشتری بود برخوردها را مشاهده کرد. البته صدمه به ابزار سفینه توانایی آن را در ثبت و ارسال داده ها محدود کرد. برخوردها باعث انفجارهای عظیمی شد. شاید عامل آن به هم فشردگی، گرما و سرعت گسترش گازهای جوی مشتری بوده است. این انفجارها بقایای شهاب سنگ را در محدوده بزرگی پراکنده کرد. بعضی ازاین تکه ها قطری بیشتر از قطر زمین داشتند. مواد ناشی از این برخورد به تدریج به داخل غبار تاریک تشکیل شده از مواد ریزی که برای چند ماه در جو بالایی مشتری معلق ماندند اضافه شدند. اگر شهاب سنگ مشابهی با زمین برخورد کرده بود، ممکن بود غباری تولید شود که جو زمین را خنک و سیاره را با جذب نور خورشید تاریک کند. اگر غبار برای مدتی طولانی باقی می ماند، بیشتر حیات در سیاره زمین از بین می رفت و انسان ها و جانورانی که در سیاره زندگی می کردند نابود می شدند. منبع : http://www.020.ir [ یکشنبه 97/5/28 ] [ 2:33 صبح ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
مریخ(عربی) یا بهرام (فارسی)چهارمین سیاره منظومه شمسی و آخرین سیاره سنگی است که بر گرد خورشید می چرخد. در طول تاریخ بشر همواره این سیاره در کانون توجهات نجومی بوده است. برای مثال بابلیان قدیم حرکات این نور قرمزسرگردان آسمان شب را دنبال کردند و نام nargel یا نام خدای جنگ را برآن گذاشتند.در همان زمان رومی ها بخاطر گرامیداشت خدای جنگشان اسم کنونی آنرا انتخاب کردند. یونانی ها نیز این سیاره را آرسکه بیانگر خدای جنگ آنان است می نامیدند. این سیاره نزد کسانی که به آسمان می نگریستند مظهر جنگ و خون بود. این سیاره در یک مدار بیضی شکل و با سرعتی حدود 1/24 کیلومتر در ثانیه به دور خورشید می چرخد که اوج یا دورترین فاصله آن از خورشید 258 میلیون کیلومتر و در حضیضیانزدیکترین فاصله 208 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله می گیرد. ولی به طور متوسط 228 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد. این سیاره همسایه بعدی زمین است که گاهی به ما نزدیک می شود و به حدود 58 میلیون کیلومتری ما می رسد و گاهی در آن سوی خورشید به فاصله 403 میلیون کیلومتری از ما قرار می گیرد. از جهاتی هم شبیه زمین است و یک شبانه روز آن حدود24 ساعت و43 دقیقه طول می کشد.اگر هرشب در یک ساعت خاص مریخ را رصد کنید حدود 33 شب وقت لازم است تا بتوانید کل سیاره را رصد کنید. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر یک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زمینی است و قطر آن حدود 6794 کیلومتر است (جالب است بدانید مساحت مریخ با مساحت خشکیهای زمین تقریبا برابر است.) به علت دوری از خورشید حداقل دمای آن به 100 درجه زیر صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتیگراد می رسد. سرعت گریز از سطح آن 5 کیلومتر بر ثانیه است. جو آن 200 مرتبه از جو زمین رقیق تر است و فشار این جو رقیق حدود پنج میلی بار است(فشار جو زمین بیش از 1000 میلی بار است).هسته سیاره بصورت ترکیبی از آهن وسیلیسیم وجنس جبه نیز از سیلیسیم می باشد. بهترین زمان رصد مریخ زمانی است که با زمین در حالت مقابله باشد در این وضعیت فاصله بین دو جرم به حداقل رسیده ومی توان عوارض سطحی سیاره را با تلسکوپهای آماتوری نیز مشاهده کرد.این وضعیت هر 26 ماه یکبار تکرار می شود و3 ماه قبل و3 ماه بعد ازاین تاریخ است که سیاره ارزش رصد کردن پیدا می کند ودر بقیه روزها اندازه آن بسیارکوچک است. البته با توجه به بیضوی بودن مدار دو سیاره زمین و مریخ در هر مقابله فاصله بین دو جرم متفاوت است بنابراین بعضی از مقابله ها از بقیه باارزش تر هستند.در ضمن بدلیل همین بیضی بودن مداری در چرخش بدور خورشید حداقل فاصله بین دو سیاره معمولا" چند روز قبل یا بعد از مقابله رخ می دهد. زاویه محور دوران مریخ با صفحه منظومه شمسی 28 درجه است و سمت شمال این محور در حال حاضر به سوی ستاره دنب می باشد.این زاویه بین 9/15 تا 2/35 درجه متغییر بوده وسمت محور دوران با دوره تناوب 51000 سال زمینی یک دور کامل می چرخد. حرکت رجعی(بازگشتی) در حالیکه زمین به حالت مقابله با این سیاره می رسد(مانند بقیه سیارات بیرونی ) وبعد از عبور از آن حالت به نظر می رسد که این سیاره حرکت عادی به سمت شرق خود در زمینه ستارگان را متوقف کرده وبه سمت غرب برمی گردد بعد از مدتی دوباره متوقف شده وحرکت عادی خود به سمت شرق را آغاز می کند.این حرکت ویژه سیارات بیرونی ناشی از این است که زمین در مدار دور خورشیدسریعتر از آنها حرکت می کند.در حالیکه زمین از آنها سبقت می گیرد به نظر می رسد که مانند اتومبیلی در اتوبان از زمین عقب می مانند وبه عقب بر می گردند ولی بعد از اینکه فاصه زمین با آنها بیشتر شد (برای مثال بعد از گذشت دو ماه ) به نظر می رسد که حرکت عادی خود را آغاز می کنند. ترکیبات جوی در جو آن گازهای دی اکسید کربن (با درصد3/95 )، اکسیژن (با درصد 15/0 )، نیتروژن با درصد7/2و کمی بخار آب(با درصد 03/0 ) و گازهای بی اثر(مانند آرگون با درصد 6/1 )وجود دارد. مهمترین عوارض سطحی مریخ دارای کوه آتشفشانی عظیم الجثه ای است که المپیوس(Olympus Mons ) نام دارد. این کوه بزرگترین کوه آتشفشانی در منظومه شمسی است. وسعت المپیوس در حدود 600 کیلومتر،ارتفاع آن از دشتهای مجاور24 کیلومتر و قطر دهانه آتشفشانی آن 80 کیلومتر است.علاوه بر این دره ای با طول 4000 کیلومتر وعمق 7 کیلومتر بانام Valles Marineris (این دره احتمالا درچند میلیارد سال پیش زمانی که سیاره در حال سرد شدن بوده بوجود آمده است )و دهانه ای برخوردی بزرگ با قطر2000 وعمق 6 کیلومتر با نام Hellas Planitiaدر سطح مریخ وجود دارد.در سطح سیاره منطقه ای پهناور وجود دارد با نام mare acidalium که تصور می شود زمانی دارای آب بوده است.کشف بعضی از مواد معدنی شامل مولکولهای آب گواه این هستند. وجود جو? کلاهک های قطبی? تغییرات اشکال روشنایی وتاریکی ها بر سطح آن وبطور کلی داستان معروف کانالهای مریخی باعث شد تعداد زیادی از منجمان ودانشمندان آنرا سیاره ای مانند زمین بپندارند وحتی زندگی موجوداتی مانند انسان را بر سطح آن جاری می دانستند.بعد از گذشت حدود سه دهه? فضاپیماهای روباتیک? مدار گردها ?مریخ نورد ها تمام این نظرات را باطل اعلام کرده اند. نامگذاری عوارض سطحی همانطور که می دانید روشنایی یک جسم بازتاب کننده نوری، آلبدو یا ضریب بازتاب و نواحی تاریک وروشن سطحی اجرام نیز عوارض آلبدویی نامیده می شوند.بکمک فضاپیماها ودیگر ماهواره های مخصوص نقشه برداری از مریخ مشخص شده که در مریخ بعضی از این عوارض? نواحی توپوگرافیکی نیستند فقط ناشی از اختلاف رنگ میان نواحی مجاور ناشی از اختلاف مواد تشکیل دهنده سطحی هستند.در حالیکه نواحی ای نیز وجود دارند که ناشی از عوارض طبیعی سیاره هستند. بنابراین این سیاره دارای دو نوع نقشه با نامگذاریهای متفاوت است آنهایی که بر اساس عوارض مشاهده شده از زمین تعریف شده اند وآنهایی که بر اساس نقشه برداریهای دقیق از نزدیک تهیه شده اند.بر این اساس عوارضی وجوددارند که دارای دو نام قدیمی وجدید می باشند .برای مثال دریای Mare Sirenum به Terra Sirenum به معنای سرزمین Sirens تغییر نام داده است. بسیاری از رصد کنندگان مریخ هنوز تمایل دارند از نامگذاریهای قدیمی استفاده کنند چراکه این نامهاهستند که بیانگر ظاهرعوارض قابل مشاهده از روی زمین هستند . برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نامگذاری عوارض سطحی به آدرس زیر مراجعه نمایید: ابرهای مریخی ابرهای مریخ عموما" از غبار? مه? شبنم ودیگر ذرات تشکیل شده ودارای رنگهای متفاوتی هستند.در حالیکه جو سیاره بیشتر از دی اکسید کربن تشکیل شده اما موجودی ذرات آب سیاره هم می توانند با سرد و منقبض شدن ،ابر بوجود بیاورند. 1-ابرهای سفید: این ابرها بیشتردر نواحی میانه واستوایی بویژه بین فصلهای بهار وپاییز دیده می شوند.این ابرها پدیده ای روزانه هستند در اول صبح تشکیل شده وبا افزایش دما در میانه روز ازبین می روند.این ابرها در نیمکره ای که پوشش قطبی آن در حال ذوب شدن است بیشتر به چشم می خورند. 2-ابرهای سفید –آبی : این ابرها معمولا" باابرهای سفید شکل می گیرند والبته بعضی مواقع تشخیص آنها مشکل است.عقیده بر این است که این ابرها در ارتفاع های پایین جو سیاره شکل می گیرندواحتمالا" مه وشبنم سطحی هستند. 3- ابرهای زرد رنگ: این ابرها معمولا" زمانی که سیاره در حضیض مداری یعنی زمانی که با خورشید کمترین فاصله را دارد وگرمای خورشید موجب صعود بادهایی که ذرات غبار سطحی را به همراه دارند میشود بوجود می آیند. در حالیکه این ابرها کوچک وبا عمر کم هستند در بعضی موارد حتی می توانند کل سطح سیاره را دربر بگیرند .این ابرها معمولا در نواحی Hellas Planitia و Serpentis Mareشکل می گیرند?البته می توان انتظار شکل گیری آنها را در نواحی Chryse?Solis Lacus ? Lsidis Regio و Aeria داشت. 4-ابرهای دابلیو شکل: این ابرها با نواحی آتشفشانی سیاره مانند Olympus Mons ?Pavonis Mons ? Ascraeus Mons و Arsia Mons همراه هستند معمولا" بزرگ بوده وسریع حرکت می کنند. طوفانهای غباری این طوفانها در هرزمانی می توانند رخ دهند اما در زمانی که مریخ در حضیض مداری باشد وگرمای خورشید موجب وقوع بادهای سریع السیرسطحی می شود بیشتر رخ می دهند. این طوفانها می توانند مقطعی بوده ویا کل سیاره را دربربگیرند وموجب ناپدید شدن عوارض سطحی سیاره از دید زمینیان شوند.گفتنی است برای مشاهده عوارض سطحی سیاره مناسب است که از فیلترهای ویژه رصد مریخ استفاده نمود. قطبهای مریخ در سال 1666 میلادی جیووانی دومینیکو کاسینی ستاره شناس ایتالیایی و متصدی رصدخانه لویی چهاردهم در پاریس نواحی سفید رنگی را در قطبهای مریخ کشف کرد. بعد ها مشاهدات ویلیام هرشل این کشف را تایید کرد و مشخص شد که نواحی سفید رنگ در واقع پوششهای قطبی مریخ اند. این پوششها درست همانند پوششهای یخی زمین رشد می کنند و طی یک سال مریخی به تدریج تحلیل می روند. هرشل تصور می کرد که ساکنان مریخ در شرایطی نظیر شرایط حاکم بر زمین با چهار فصل و روزهایی تقریبا" برابر با روزهای زمین زندگی می کنند. پوشش یخی قطب جنوب مریخ بزرگتر از پوشش قطب شمالی است اما گهگاهی تغییراتی نیز دارد و گاهی به دو یا چند قسمت جداگانه تقسیم می شود علاوه بر این می تواند در فصل بهار حتی ناپدید شود.دربعضی از مقابله های مریخ با زمین بعلت زاویه کشیدگی محور آن، قطب جنوب مریخ بخوبی آشکار است.تغییرات قطب شمال مریخ کمتر ازقطب جنوب است البته تغییرات آن مانند قطب جنوب قابل پیش بینی نیست بهمین دلیل رصد آن جذاب تر است.در بعضی از روزها بویژه در فصل پاییز مریخی بر فراز قطب شمال مریخ چیزی شبیه آب یا مه تشکیل شده وناپدید می شود.بزرگ شدن پوشش قطب شمال با افزایش مه رابطه مستقیم دارد. طیف سنج مادون قرمز مارینر9 مشخص کرد که دمای سیاره مریخ در استوا حداکثر17 درجه سانتیگراد و در نواحی قطبی حداقل 120 درجه سانتیگراد زیر صفر است. هنگامی که سیاره در نقطه اوج مداری خود قرار دارد در نیمکره جنوبی زمستان است که سردتر از زمستان نیمکره شمالی است. پوشش یخی زمستانی در جنوب می تواند تا عرض جغرافیایی 55 درجه جنوبی امتداد یابد. هنگامی که سیاره به خورشید نزدیک می شود نواحی شمالی زمستان گرمتری دارند. در این صورت پوشش یخی زمستانی فقط می تواند تا عرض جغرافیایی 65 درجه شمالی برسد. در تابستان زمانی که با افزایش دما دی اکسید کربن منجمد(یخ خشک) به بخار تبدیل می شود پوششهای یخی نیز ذوب می شوند. دانشمندان معتقدند که یخهای قطب جنوب از دی اکسید کربن تشکیل شده اند. این یخها بر خلاف دی اکسید کربن برفکی که پایداری کمی دارد دیر ذوب می شوند. قطر پوشش قطب جنوب در اوج گرمای تابستان نیمکره جنوبی به 300 کیلومتر می رسد. قطر پوشش قطب شمال خیلی بیشتر است و هرگز کمتر از هزار کیلومتر نمی شود. دماهای اندازه گیری شده در قطب شمال نشان می دهد که پوشش یخی تابستانی باید از آب یخ زده تشکیل شده باشد. زیرا در این زمان دما از نقطه انجماد یخ خشک بالاتر است. به علاوه تجمع بخار آب بر روی پوشش یخی نیمکره شمالی به هنگام تابستان نشان می دهد که در این منطقه آب یخ زده وجود دارد. قمرهای مریخ در سال 1877 میلادی هنگامی که شیپارلی به دقت در حال ترسیم کانالها بر روی نقشه هایش بود یک ستاره شناس آمریکایی به نامآسف هال نیز در حال مشاهده مریخ بود. او از نوعی تلسکوپ انعکاسی جدید 66 سانتیمتری واقع در رصدخانه نیروی دریایی ایالات متحده در شهر واشنگتن استفاده می کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهای مریخ بودند. یوهان کپلر در قرن هفدهم میلادی اعلام کرده بود که مریخ باید دو قمر داشته باشد. او معتقد بود که در ورای منظومه شمسی یک الگوی ریاضی نهفته است. طبق این الگو تعداد قمرهای سیاراتی که پس از زمین قرار دارند باید افزایش یابد. به این ترتیب که تعداد آنها هر دفعه باید دو برابر شود. با توجه به این که زمین دارای یک قمر است و در زمان کپلر تصور می شد که سیاره مشتری چهار قمر دارد بنابراین طبق ریاضیات حاکم بر این تئوری مریخ باید دو قمر داشته باشد. آسف هال در ابتدای اوت 1877 میلادی مشاهدات طاقت فرسایی را برای یافتن اقمار مریخ آغاز کرد. در آن زمان نزدیکی مریخ به زمین مشکلاتی را ایجاد می کرد. مریخ آنقدر نزدیک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپ درخشندگی قابل توجهش اشکالاتی را در رصد این سیاره ایجاد می کرد. هال در یازدهم اوت متقاعد شد که چیزی نمی تواند بیابد. ولی همسرش به او اصرار کرد که بار دیگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چیزی شد. آن جرم آسمانی خیلی کوچک بود ولی قطعا" وجود داشت. بعد از مدتی آسمان ابری شد. در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مریخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پیدا کردن قمر دوم مریخ به هیجان آمد. به این ترتیب نظریه دو برابر شدن اقمار درست به نظر می رسید. دانشمندان همچنان تصور می کردند که سیاره مشتری دارای چهار قمر و سیاره زحل دارای هشت قمر است. اما آنها در سال 1892 میلادی قمر پنجم مشتری و در سال 1898 میلادی قمر نهم سیاره زحل را کشف کردند. اکنون آشکار شده بود که تعداد اقمار سیارات مطابق نظر کپلر نیست. آسف هال اقمار مریخ را به صورت نقاطی نورانی و متحرک مشاهده کرد. ولی تصاویری که در سال 1969 میلادی توسط فضاپیمای مارینر و در سال 1975 توسط وایکینگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوی مریخ ظاهری بسیار ناهنجار و بی قاعده دارند. هال این اقمار را به افتخار اسبهای کالسکه خدای جنگ در افسانه یونان فوبوس (به معنای خدای ترس) و دیموس (به معنای خدای وحشت) نامید. آسف هال نتوانست اندازه اقمار مریخ را تعیین کند. اما مشاهدات بعدی نشان داد که طول قمر بزرگتر مریخ یعنی فوبوس تقریبا" 27 کیلومتر است. فوبوس خیلی به مریخ نزدیک است و دریک مدار دایره ای شکل و به فاصله 9380 کیلومتری آن قرار دارد. نزدیکی زیاد باعث می شود که این قمر با سرعت زیادی حول مریخ بچرخد. به طوری که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقیقه طول می کشد. دیموس هم مانند فوبوس دارای یک مدار دایره ای شکل است ولی در فاصله 23500 کیلومتری مریخ قرار دارد. طول دیموس در حدود 15 کیلومتر است و 31 ساعت و 5 دقیقه طول می کشد تا یکبار به دور مریخ بچرخد.فوبوس و دیموس هر دو خاکستری رنگند و به خاطر وجود دهانه های آتشفشانی شبیه شهاب سنگهای آبله گون اند. این دو قمر هم مانند قمر زمین بدلیل پدیده قفل شدگی گرانشی همیشه یک روی خود را به مریخ نشان می دهند. شهاب سنگهای مریخی عقیده بر این است که حداقل34 شهاب سنگ غیر عادی کشف شده بر سطح زمین که با نام شهابسنگهای SNC هم شناخته می شوند ،در واقع تکه هایی از مریخ بوده اند که بر اثر برخوردهای شدید سنگی یا شهابی از سیاره قرمز جدا شده ودر دام جاذبه زمین گیر افتاده اند این عقیده باوجود شهابسنگهایی که بهمین طریق از سطح ماه به سطح زمین آمده اند تقویت شده است.یک نمونه از شهابسنگهای مریخی شهاب سنگ معروف ALH 84001 با عمری بیش از چهارونیم میلیارد سال می باشد .در تابستان 1996 یک تیم پژوهشی ناسا در مرکز فضایی جانسون اعلام کردند که شواهدی از وجود حیات ابتدایی در این سنگ یافته اند.کارشناسان این تیم عقیده داشتند اولین مولکولهای ارگانیک واصلی که به نظر می رسید دارای منشاء مریخی باشند? چندین ترکیب معدنی که از ویژگیهای فعالیت زیستی بوده واحتمالا" میکروفسیل ها(فسیل هایی بسیار ریز) از ساختار باکتری شکل اولیه را درون سنگ مریخی یافته اند.نتایج کار این گروه هنوز بطور قطعی اثبات نشده است.سن این شهابسنگها کمتر از 2 میلیارد سال تخمین زده شده است.ترکیب ساختمانی آنها نشاندهنده این است که در جریانات بازالتی مواد مذاب یا lava ودر نتیجه فعالیت آتش فشانی شکل گرفته اند.این شهاب سنگها در سه گروه با نامهای شرگوتیت(Sherogottites) ناخلایت وچاسییگنی(Chassigny)یا SNC.کشف گاز حبس شده درون این شهابسنگها یکی از نشانها های مریخی بودن آنها به حساب می آید.ترکیبایزوتوپیک این سنگها تشابه بسیار زیادی با ترکیب جو مریخ دارد. [ یکشنبه 97/5/28 ] [ 12:3 صبح ] [ زهرا ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |